انتقاد فیلم The Discovery
رابرت ردفورد دقیقا به عبارتی نمایشی را ارائه میدهد که از شخصیت قادر و مقتدر توماس هاربور توقع داریم و تحت عنوان یک نصفه انتاگونیست به خیر و خوبی از پس وظیفه خویش بر می آید . در واقع برترین لحظات فیلم من جمله گفتگو ابتدایی آن را سکانسهایی تشکیل می دهند که وی در آن ها حضور دارااست . درمقابل شخصیتهای فرعی مانند توبی هاربور با بازی جسی پلمونز و لیسی با بازی رایلی کیئو گهگاه تحت عنوان محرک در سکانسهای متفاوت ظواهر میگردند و بعداز انجام وظیفه محوله با گاز از حیث دوربین به دور می شوند و تا حالت دوبارهای که به حضورشان نیاز باشد , چشم نمی شوند . یکیاز رخدادهای با اهمیت و حساس فیلم در حالی به وسیله لیسی رقم میخورد که به هیچ وجه توقع چنین کاری را از وی نداریم چون خیر شناختی نسبت به روحیات و احساس و حالش داریم و خیر زمان کافی برای معرفی خویش به وی داده شدهاست . در صورتیکه مولف و کارگردان همت میکرد در ذهن این دو شخصیت جستجو و شخصیت آنهارا عمده قالب بندی نماید , بیشک تاثیرشان در قصه بیش تر می شد .
در کنار همگی اشکالات و ضعفها , فیلم اکتشاف دارنده نکات مثبتی هم است . کارگردانی یک کدام از برگهای چیره این فیلم است . چارلی مک داول به خیر و خوبی ریتم فیلم را در دست گرفتن میکند . پیشگفتار جذاب دقت فیلم درپی با ریتمی آهسته و سرشار از دیالوگ ملازم میشود که مخاطب را با فضای کلی اثر آشنا می نماید . ریتم آهسته تا دقایق آخرین محافظت می گردد و با این حال که برای قلیل لحظاتی سرعت می گیرد , ولی گشوده نیز به هم اکنون قدیمی بازمیگردد . پایانبندی فیلم هم از فرمول مشابهی پیروی مینماید و بعداز جواب دادن به معمای فیلم , ریتم آهسته اولیه فیلم را از سرمیگیرد . از آن جهت که فیلم اکتشاف درونمایههای روانشناسانه هم دارااست , دوربین در بیشتر مواقع در حدود بازیگران است و حالتهای فیس آنها در هنگام به گویش آوردن دیالوگ یا این که عکس العمل به اتفاقات را به تصویر می کشد . با این حال که به کار گیری از دوربین اثبات طرز متداول تصویربرداری فیلم است , ولی دوربین روی دست هم گهگاهی مسئله استعمال قرار میگیرد که در القای احساس هیجان دوچندان مفیده بودهاند .
فیلم The Discovery این پتانسیل را داشت که با پرداخت مطلوب تم داستانیاش و فراموش نکردن آن , به یک کدام از اثر ها مختلف و باارزش این سال تبدیل شود . ولی چارلی مک داول با اعتنا بیشتراز میزان به بخش احساساتی فیلم و از ذهن بردن محرک حیاتی یعنی ثابت وجود دنیای بعداز مرگ , ساخته خویش را به یک فیلم معمولی و میانگین تنزل داده است . چنانچه ضعفهای دارای اهمیت فیلم که بالغ بر یک سری بخش عدم نظارت ماهیت مرگ و هدف و عارضه ها اشخاصی که دست به خودکشی می زنند , شخصیتهای قلیل تعداد ولی تکبعدی و کلیشهای و سانتی مانتالیسم اغراق شده وجود نداشتند , تماشای فیلم اکتشاف را سفارش میکردم , البته هم اکنون چه بسا تا نقطه نهایی بازدید کردن آن را نیز تضمین نمی کنم .